از پایدرآورنده، کوبنده، خردکننده
سفری، به آسانی از هم باز شونده یا جدا شونده، تاشو، جمع شدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a knockdown table
میز جداشدنی
از پای درآوردن، فرو اندازی، فرو کوبی، ضربه، مشتکاری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knockdown» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knockdown