آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Knockabout

ˈnɑːkəbaʊt ˈnɒkəbaʊt

معنی knockabout | جمله با knockabout

noun adjective

کشتی کوچک بادبانی

noun adjective

زمخت، زبر و خشن، پرسروصدا، پر‌لاف‌‌و‌گزاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

noun adjective

ویژه‌ی کارهای سخت

knockabout clothing

لباس کار، لباسی که کثیف یا لک شدن آن مهم نیست

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد knockabout

  1. adjective full of rough and exuberant animal spirits
    Synonyms:
  1. adjective marked by vigorous physical exertion

ارجاع به لغت knockabout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knockabout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knockabout

لغات نزدیک knockabout

پیشنهاد بهبود معانی