امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Multiculturalism

    ˌmʌltiˈkʌltʃərlɪzm ˌmʌltiˈkʌltʃərəlɪzəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    جامعه‌شناسی چندگانگی فرهنگی، چندفرهنگی‌گرایی (سیاست یا رویکردی که تنوع فرهنگی، نژادی و قومی در جامعه را مورد پذیرش، حمایت و ترویج قرار می‌دهد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The city's multiculturalism is evident in its diverse range of cuisine and festivals.
    - چندگانگی فرهنگی این شهر در طیف متنوع غذاها و جشنواره‌هایش مشهود است.
    - Critics argue that multiculturalism can lead to cultural fragmentation.
    - منتقدان استدلال می‌کنند که چندفرهنگی‌گرایی می‌تواند به تجزیه‌ی فرهنگی منجر شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد multiculturalism

    1. noun doctrine acknowledging contributions and interests of many cultures
      Synonyms:
      diversity pluralism multiracialism cultural diversity cross-culturalism ethnic inclusiveness ethnic mosaic

    ارجاع به لغت multiculturalism

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «multiculturalism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multiculturalism

    لغات نزدیک multiculturalism

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه