به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Multidimensional

ˌmʌltidaɪˈmenʃnl ˌmʌltidaɪˈmenʃnl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    چندبعدی، چندوجهی، دارای ابعاد متعدد
    • - The artist's work was praised for its multidimensional approach, incorporating various mediums and techniques.
    • - اثر این هنرمند به دلیل رویکرد چندبعدی آن که مشتمل بر مدیوم‌ها و تکنیک‌های مختلف بود، مورد تحسین قرار گرفت.
    • - The paper explored the multidimensional nature of happiness.
    • - در این مقاله ماهیت چندوجهی «شادی» بررسی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد multidimensional

  1. adjective Having or involving or marked by several dimensions or aspects
    Antonyms: unidimensional

ارجاع به لغت multidimensional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «multidimensional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multidimensional

لغات نزدیک multidimensional

پیشنهاد بهبود معانی