فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Probate

ˈproʊbeɪt ˈprəʊbeɪt / / -bət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    رونوشت گواهی شده وصیت نامه، گواهی حصر وراثت،گواهی نمودن صحت وصیت نامه، محاکمه کردن، استنطاق کردن، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد probate

  1. noun A judicial certificate saying that a will is genuine and conferring on the executors the power to administer the estate
    Synonyms: probate will

Collocations

ارجاع به لغت probate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/probate

لغات نزدیک probate

پیشنهاد بهبود معانی