فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Probate

ˈproʊbeɪt ˈprəʊbeɪt / / -bət

معنی

noun verb - transitive

رونوشت گواهی شده وصیت نامه، گواهی حصر وراثت،گواهی نمودن صحت وصیت نامه، محاکمه کردن، استنطاق کردن، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد probate

  1. noun a judicial certificate saying that a will is genuine and conferring on the executors the power to administer the estate
    Synonyms:
    probate will

Collocations

grant probate of a will

درستی وصیت‌نامه را گواهی کردن

probate duty

هزینه‌ی تصدیق وصیت‌نامه

ارجاع به لغت probate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/probate

لغات نزدیک probate

پیشنهاد بهبود معانی