بهآهستگی، بهآرامی، بیسروصدا، بیهیاهو
The ninja stealthily climbed the wall.
نینجا بیسروصدا از دیوار بالا رفت.
The cat moved stealthily through the tall grass.
گربه بهآرامی از میان چمنهای بلند عبور کرد.
دزدکی، قایمکی، مخفیانه، پنهانی، یواشکی، زیرزیرکی، در خفا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She stealthily took the last cookie from the jar.
او یواشکی آخرین کلوچهی ظرف را برداشت.
The spy moved stealthily through the enemy camp.
جاسوس مخفیانه از میان اردوگاه دشمن عبور کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stealthily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stealthily