شکل جمع:
stealthsاختفا، پنهانکاری، نهانکاری، خفیهکاری، مخفیکاری
In the darkness of night, the predator hunted with stealth, stalking its prey silently.
در تاریکی شب، شکارچی با اختفا شکار میکرد و بیصدا شکار خود را تعقیب میکرد.
The thief's success relied on his ability to execute every movement with stealth.
موفقیت دزد به توانایی او در اجرای هر حرکت با مخفیکاری بستگی داشت.
حرکت دزدکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The ninja moved with effortless stealth through the shadows.
نینجا با حرکت دزدکی بهراحتی از میان سایهها حرکت کرد.
The thief relied on stealth to evade detection.
دزد برای فرار از بازرسی، به حرکت دزدکی متکی بود.
(نظامی) رادارگریز
The stealth aircraft glided silently through the night sky, undetected by enemy radar.
این هواپیمای رادارگریز بیصدا در آسمان شب بدون اینکه توسط رادار دشمن شناسایی شود، میچرخید.
Engineers developed a new stealth missile capable of penetrating enemy defenses undetected.
مهندسان یک موشک رادارگریز جدید ساختهاند که قادر است بهطور غیرقابل شناسایی به استحکامات دشمن نفوذ کند.
مخفی، نهان، پنهان، محرمانه
The military employed stealth tactics to infiltrate the enemy's territory.
ارتش از تدابیر محرمانه برای نفوذ به خاک دشمن استفاده میکرد.
She executed the stealth operation with precision and finesse.
او عملیات محرمانه را با دقت و ظرافت انجام داد.
(هواپیما) بمب افکن نهانکار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stealth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stealth