فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pressure-cook

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

در زودپز پختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I love to pressure-cook my vegetables because it helps them retain their nutrients and flavors.

دوست دارم سبزیجاتم را در زودپز بپزم زیرا کمک می‌کند که مواد مغذی و طعم آن‌ها حفظ شود.

She decided to pressure-cook the chicken.

تصمیم گرفت مرغ را در زودپز بپزد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pressure-cook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pressure-cook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pressure-cook

لغات نزدیک pressure-cook

پیشنهاد بهبود معانی