ادبی مه، دودمِه، مهدود، بخار، شبنم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She walked through the brume.
او از میان مه عبور کرد.
A thick brume swirled around the ancient ruins, adding to their haunting allure.
بخار غلیظی در اطراف ویرانههای باستانی میچرخید و بر جذابیت آنها میافزود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brume» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brume