فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Brume

bruːm bruːm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ادبی مه، دودمِه، مه‌دود، بخار، شبنم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She walked through the brume.

او از میان مه عبور کرد.

A thick brume swirled around the ancient ruins, adding to their haunting allure.

بخار غلیظی در اطراف ویرانه‌های باستانی می‌چرخید و بر جذابیت آن‌ها می‌افزود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brume

  1. noun a thick, heavy atmospheric condition offering reduced visibility because of the presence of suspended particles
    Synonyms:
    fog mist haze murk smaze

ارجاع به لغت brume

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brume» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brume

لغات نزدیک brume

پیشنهاد بهبود معانی