آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Overburden

ˌoʊvərˈbɜːrdn ˌəʊvəˈbɜːdn

معنی overburden | جمله با overburden

noun verb - transitive adverb

بیش‌از‌حد بار کردن، گران‌بار شدن، بارگران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He was overburdened with his father's heavy debts.

قرض‌های سنگین پدرش به گردن او افتاده بود.

tree branches which were overburdened with ice and snow

شاخه‌های درختانی که زیر بار یخ و برف خم شده بودند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overburden

  1. verb an excessive burden

ارجاع به لغت overburden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overburden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overburden

لغات نزدیک overburden

پیشنهاد بهبود معانی