شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): bang-up
انگلیسی بریتانیایی حبس کردن (کسی) (بهویژه در زندان)
The judge decided to bang up the criminal for a minimum of 10 years.
قاضی تصمیم گرفت که مجرم را برای حداقل ۱۰ سال حبس کند.
The prisoner was relieved to hear that he would soon be released after being banged up for six months.
زندانی با شنیدن این که پس از شش ماه حبس بهزودی آزاد خواهد شد، آسودهخاطر شد.
انگلیسی آمریکایی صدمه زدن، آسیب رساندن (فیزیکی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The car was banged up pretty badly in the accident last night.
این خودرو شب گذشته در این حادثه بهشدت آسیب دید.
The robber banged up the store during the heist.
سارق در حین سرقت به مغازه آسیب رساند.
انگلیسی آمریکایی خیلی خوب، عالی، معرکه
The chef prepared a bang-up meal that left everyone satisfied.
سرآشپز غذایی معرکه آماده کرد که همه را راضی نگه داشت.
a bang-up performance
عملکرد عالی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bang up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bang-up-2