شکل جمع:
abusersآزاررسان، آزارگر، آسیبرسان (کسی که با شخص دیگری به شیوهای بیرحمانه یا خشونتآمیز یا ناعادلانه رفتار میکند)
She bravely stood up to her abuser.
او شجاعانه در مقابل آزارگرش ایستاد.
Recognizing the signs of an abuser is crucial in preventing further harm.
شناخت علائم آزاررسان در پیشگیری از آسیب بیشتر بسیار مهم است.
بدمصرفکننده، سوءمصرفکننده، سوءاستعمالکننده (کسی که از چیزی به گونهای استفاده میکند که مضر است یا از نظر اخلاقی اشتباه است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The substance abuser sought rehabilitation in order to overcome his addiction.
این فرد بدمصرفکننده (معتاد) برای غلبه بر اعتیادش به دنبال توانبخشی بود.
Police arrested the drug abuser.
پلیس سوءاستعمالکنندهی موادمخدر را دستگیر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abuser» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abuser