امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Detraction

dɪˈtrækʃn̩ dɪˈtrækʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
بدگویی، افترا، کاهش، کسرشان، کسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a detraction from the dignity of a party leader's position
- کاهش اعتبار مقام رهبری حزب
- The detractions of his enemies did not damage his popularity.
- بدگویی‌های دشمنانش به محبوبیت او آسیب نرساند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد detraction

  1. noun misrepresentation; slander
    Synonyms: abuse, aspersion, backbiting, backstabbing, belittlement, calumny, damage, defamation, denigration, deprecation, derogation, disesteem, disparagement, harm, hit, hurt, injury, injustice, innuendo, insinuation, knock, libel, libeling, lie, maligning, minimization, muckraking, obloquy, pejorative, revilement, ridicule, running down, scandal, scandalmongering, scurrility, slam, smear campaign, tale, traducement, traducing, vilification, vituperation, wrong
    Antonyms: admiration, adulation, flattery, praise

ارجاع به لغت detraction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detraction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/detraction

لغات نزدیک detraction

پیشنهاد بهبود معانی