گذشتهی ساده:
knocked overشکل سوم:
knocked overسومشخص مفرد:
knocks overوجه وصفی حال:
knocking overزیر گرفتن، با وسیلهی نقلیه زدن، تصادف کردن با کسی
The old man was knocked over but thankfully survived.
پیرمرد زیر گرفته شد اما خوشبختانه زنده ماند.
She narrowly avoided being knocked over by a taxi.
او بهسختی از تصادف با تاکسی جان سالم به در برد.
واژگون کردن، انداختن، سرنگون کردن، پرت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Strong winds knocked over several trees in the park.
بادهای شدید چندین درخت را در پارک سرنگون کردند.
He accidentally knocked over the vase while dusting the shelf.
او هنگام گردگیری قفسه، گلدان را انداخت.
انگلیسی آمریکایی دزدیدن، سرقت کردن، چاپیدن
در انگلیسی بریتانیایی از knock off استفاده میشود.
The thieves knocked over several houses during the night.
سارقان درطول شب از چندین خانه سرقت کردند.
They planned to knock over the bank at dawn.
آنها برنامهریزی کرده بودند که هنگام طلوع آفتاب از بانک دزدی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knock over» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knock-over