فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Traffic Light (or Signal)

ˈtræfɪkˈlaɪtɔːrˈsɪɡnəl ˈtræfɪklaɪtɔːˈsɪɡnəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    چراغ راهنمایی، (عامیانه) چراغ قرمز
    • - The traffic lights changed to/turned green as we approached the junction.
    • - وقتی به تقاطع نزدیک شدیم، چراغ‌ راهنمایی سبز شد.
    • - The police pulled him over for failing to stop at a red traffic light.
    • - پلیس او را به‌دلیلِ توقف نکردن پشت چراغ قرمز، متوقف کرد.
  • noun countable
    (مجموعه‌ای از رنگ‌ها همانند رنگ‌های چراغ راهنمایی که روی برخی از محصولات به‌ویژه مواد غذایی حک می‌شود تا نشان دهد که چه مقدار از یک ماده خاص در آن‌ها وجود دارد) نشانگر رنگی روی بسته‌های مواد غذایی
    • - Cheese generally has a red traffic light for fat.
    • - نشانگر رنگی روی پنیر از نظر میزان چربی، قرمز است.
    • - Do manufacturers have to legally show the traffic lights on their products?
    • - آیا تولیدکنندگان باید نشانگرهای رنگی را روی محصولات خود حک کنند؟
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد traffic light (or signal)

  1. noun traffic signal
    Synonyms: amber light, caution light, go light, green light, pedestrian light, red light, stoplight, traffic control, yellow light

ارجاع به لغت traffic light (or signal)

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «traffic light (or signal)» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/traffic-light-or-signal

لغات نزدیک traffic light (or signal)

پیشنهاد بهبود معانی