چراغقرمز، چراغراهنما، چراغراهنمایی، چراغخطر
The bright red light on the dashboard indicated that the engine was overheating.
چراغخطر روشن روی داشبورد نشان میداد که موتور بیشاز حد گرم شده است.
She stopped her car abruptly at the red light, causing the driver behind her to honk.
او ناگهان ماشینش را پشت چراغقرمز متوقف کرد و باعث شد رانندهی پشتسرش بوق بزند.
(مکان) قرمز، سرخ، خطر (دارندهی فاحشهخانه یا روسپیخانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
red light district
محلهی سرخ (محلهی فواحش)
The red light district had a reputation for being dangerous and seedy.
منطقهی قرمز به خطرناک بودن و کثیف بودن شهرت داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «red light» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/red-light