شکل جمع:
fellasهمچنین میتوان از feller بهجای fella استفاده کرد.
مرد، یارو، پسر
I saw that fella at the café yesterday.
اون یارو رو دیروز تو کافه دیدم.
That fella thinks he knows everything!
اون پسره فکر میکنه که همهچیو میدونه!
He's a good fella, always ready to help others.
مرد خوبیه، همیشه آمادهست که به بقیه کمک کنه.
دوستپسر، یار، معشوق مرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She broke up with her fella last week.
هفتهی پیش از دوستپسرش جدا شد.
Her fella is really into motorbikes.
دوستپسرش به موتورسیکلت خیلی علاقه داره.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fella» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fella