Mortality

mɔːrˈtælət̬i mɔːˈtæləti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
میرش، مرگ‌ومیر، متوفیات، بشریت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The mortality of the body is nothing compared to the immortality of the soul.
- میرایی جسم در برابر جاودانگی روح هیچ است.
- Infant mortality is on the decrease.
- مرگ‌و‌میر کودکان رو به نقصان است.
- the high mortality of first year students
- میزان بیش از حد رفوزگی دانشجویان سال اول
- Mortality is incapable of understanding God's will.
- بشر قادر به درک اراده‌ی خداوند نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mortality

  1. noun death
    Synonyms: bloodshed, carnage, deadliness, destruction, dying, extinction, fatality, killing, lethality, loss of life
    Antonyms: birth, life
  2. noun humanness
    Synonyms: being, ephemerality, flesh, Homo sapiens, humanity, humankind, human race, impermanence, temporality, transience
    Antonyms: animal life, immortality, inhumanness, plant life

ارجاع به لغت mortality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mortality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mortality

لغات نزدیک mortality

پیشنهاد بهبود معانی