فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Impermanence

ɪmˈpɜːrmənəns ɪmˈpɜːmənəns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ناپایداری، بی‌دوامی، بی‌ثباتی، غیرماندگاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The impermanence of life is a universal truth that reminds us to appreciate the present moment.

ناپایداری زندگی حقیقتی جهان‌شمول است که به ما یادآوری می‌کند قدردان لحظه‌ی حال باشیم.

The impermanence of youth is a common theme in literature.

ناپایداری جوانی مضمونی رایج در ادبیات است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impermanence

  1. noun the property of not existing for indefinitely long durations
    Synonyms:
    impermanency
    Antonyms:
    permanence

ارجاع به لغت impermanence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impermanence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impermanence

لغات نزدیک impermanence

پیشنهاد بهبود معانی