آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

C

si siː

شکل جمع:

cs

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: c's و C's

معنی C | جمله با C

noun countable uncountable

سومین حرف الفبای انگلیسی

Can you write the letter C on the board?

می‌توانی حرف C را روی تخته بنویسی؟

My name starts with the letter C.

نام من با حرف C شروع می‌شود.

noun countable uncountable

موسیقی نت دو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She sang the note C perfectly in tune.

او نُت دو را کاملاً کوک و درست خواند.

The melody starts on the note C.

این ملودی با نت دو شروع می‌شود.

noun countable uncountable

نمره‌ی C (نمره‌ی متوسط در سیستم نمره‌دهی حروفی)

She improved her writing and went from a C to an A.

او نوشتارش را بهتر کرد و از نمره‌ی C به نمره‌ی A رسید.

He was disappointed because he expected a B but got a C.

او ناراحت شد چون انتظار نمره‌ی B داشت ولی نمره‌ی C گرفت.

noun countable

عدد C (صد در سیستم عددی رومی)

شکل نوشتاری دیگر: c

The symbol C was used to represent one hundred soldiers.

نماد C برای نشان دادن صد سرباز به کار می‌رفت.

He learned that C equals 100 in Roman numerals.

او یاد گرفت که در اعداد رومی، C برابر با ۱۰۰ است.

abbreviation

فیزیک سانتی‌گراد (واحد اندازه‌گیری دما)

شکل کامل: Celsius

At 37°C, the human body is at its normal temperature.

در ۳۷ درجه‌ی سانتی‌گراد، بدن انسان در دمای طبیعی خود قرار دارد.

Set the oven to 180°C before baking the cake.

فر را پیش‌از پختن کیک روی ۱۸۰ درجه‌ی سانتی‌گراد تنظیم کن.

noun

کامپیوتر زبان برنامه‌نویسی C

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

She wrote her first program in C at university.

او اولین برنامه‌اش را در دانشگاه با زبان C نوشت.

Most operating systems are written partly in C.

بیشتر سیستم‌عامل‌ها تا حدی با زبان C نوشته شده‌اند.

preposition formal

(.c) حدود، تقریباً، حوالی (در اشاره به تاریخ یا زمان)

شکل کامل: circa

همچنین می‌توان از ca استفاده کرد.

The ancient city was founded c. 300 BC.

شهر باستانی در حدود سال ۳۰۰ پیش‌از میلاد تأسیس شده است.

The document is believed to have been written c. 950 AD.

گمان می‌رود این سند در حدود سال ۹۵۰ میلادی نوشته شده باشد.

abbreviation noun countable

فیزیک کولن (واحد بار الکتریکی)

شکل کامل: coulomb

The total charge was calculated to be 3 C.

کل بار برابر با ۳ کولن محاسبه شد.

A lightning bolt can carry several coulombs of charge.

صاعقه می‌تواند چندین کولن بار الکتریکی حمل کند.

abbreviation

اقتصاد سِنت (واحد پولی، یک صدمِ دلار یا یورو)

شکل کامل: cent

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

I only have 75 C left in my wallet.

فقط ۷۵ سنت در کیف پولم باقی مانده است.

The price increased by 20 C per liter.

قیمت هر لیتر ۲۰ سنت افزایش یافت.

symbol

شیمی عنصر شیمیایی کربن، عنصر کربن (نماد شیمیایی عنصر Carbon)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

Organic compounds always contain C atoms.

ترکیبات آلی همیشه شامل اتم‌های کربن هستند.

The periodic table lists C as element number 6.

در جدول تناوبی، کربن به‌عنوان عنصر شماره‌ی ۶ فهرست شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد C

  1. an abundant nonmetallic tetravalent element occurring in three allotropic forms: amorphous carbon and graphite and diamond; occurs in all organic compounds
    Synonyms:
    carbon atomic number 6 ascorbic-acid vitamin-c
  1. noun a unit of electrical charge equal to the amount of charge transferred by a current of 1 ampere in 1 second
    Synonyms:
    coulomb ampere-second
  1. noun A base found in DNA and RNA and derived from pyrimidine; pairs with guanine
    Synonyms:
  1. noun street names for cocaine
    Synonyms:
    coke blow snow nose-candy
  1. noun the speed at which light travels in a vacuum; the constancy and universality of the speed of light is recognized by defining it to be exactly 299,792,458 meters per second
    Synonyms:
    speed of light light-speed
  1. noun ten 10s
    Synonyms:
    hundred 100 century one-c
  1. noun One of the four nucleotides used in building DNA; all four nucleotides have a common phosphate group and a sugar (ribose)
    Synonyms:
    deoxycytidine monophosphate
  1. noun a degree on the centigrade scale of temperature
    Synonyms:
    degree centigrade degree-celsius
  1. adjective being ten more than ninety
    Synonyms:
    100 one hundred hundred

سوال‌های رایج C

معنی c به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «C» در زبان فارسی به «حرف سی» ترجمه می‌شود.

حرف «C» یکی از حروف الفبای انگلیسی است و در زبان‌های مختلف کاربردهای متنوعی دارد. این حرف در انگلیسی چهارمین حرف الفبا محسوب می‌شود و در تلفظ‌ها و واژه‌ها بسته به موقعیت خود می‌تواند صدای /k/ یا /s/ بدهد. برای مثال، در کلمه‌ی cat صدای /k/ و در کلمه‌ی city صدای /s/ ایجاد می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود «C» در آموزش زبان و تلفظ انگلیسی اهمیت ویژه‌ای داشته باشد.

علاوه بر کاربرد زبانی، «C» در حوزه‌ی علمی و ریاضی نیز کاربردهای گسترده‌ای دارد. در فیزیک، «c» نماد سرعت نور در خلأ است و یکی از ثابت‌های بنیادین جهان محسوب می‌شود. این نماد در معادلات مشهور مانند نظریه‌ی نسبیت اینشتین استفاده می‌شود و به فهم ساختار بنیادی فضا و زمان کمک می‌کند.

در برنامه‌نویسی، «C» نام یک زبان برنامه‌نویسی قدرتمند و پایه‌ای است که بسیاری از زبان‌های مدرن از جمله C++ و C# بر اساس آن شکل گرفته‌اند. زبان C به دلیل کارایی بالا و امکان کنترل مستقیم روی حافظه، در توسعه‌ی سیستم‌ها، نرم‌افزارهای کاربردی و سخت‌افزارهای مختلف کاربرد گسترده دارد. یادگیری زبان C معمولاً به برنامه‌نویسان کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از مفاهیم پایه‌ای کامپیوتر داشته باشند.

در موسیقی، «C» به نت موسیقی «دو» اشاره دارد که یکی از نت‌های اصلی گام‌های مختلف است. این نت پایه‌ی بسیاری از آهنگ‌ها و قطعات موسیقی را تشکیل می‌دهد و در تئوری موسیقی نقش کلیدی دارد. نوازندگان با شناخت دقیق نت «C» می‌توانند ملودی‌ها و هارمونی‌ها را بهتر بسازند و درک بهتری از ساختار موسیقی پیدا کنند.

در زندگی روزمره و آموزش، «C» نمادها و کاربردهای دیگری نیز دارد، مانند درجه‌ی نمره‌بندی در سیستم‌های آموزشی که معمولاً نشان‌دهنده‌ی عملکرد متوسط است. این موضوع نشان می‌دهد که یک حرف ساده می‌تواند معانی و کاربردهای علمی، هنری و اجتماعی گسترده‌ای داشته باشد و بسته به زمینه، تأثیرات مختلفی بر دانش، هنر و فناوری داشته باشد.

ارجاع به لغت C

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «C» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/c

لغات نزدیک C

پیشنهاد بهبود معانی