آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ مهر ۱۴۰۴

    C

    si siː

    شکل جمع:

    cs

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: c's و C's

    معنی C | جمله با C

    noun countable uncountable

    سومین حرف الفبای انگلیسی

    Can you write the letter C on the board?

    می‌توانی حرف C را روی تخته بنویسی؟

    My name starts with the letter C.

    نام من با حرف C شروع می‌شود.

    noun countable uncountable

    موسیقی نت دو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    She sang the note C perfectly in tune.

    او نُت دو را کاملاً کوک و درست خواند.

    The melody starts on the note C.

    این ملودی با نت دو شروع می‌شود.

    noun countable uncountable

    نمره‌ی C (نمره‌ی متوسط در سیستم نمره‌دهی حروفی)

    She improved her writing and went from a C to an A.

    او نوشتارش را بهتر کرد و از نمره‌ی C به نمره‌ی A رسید.

    He was disappointed because he expected a B but got a C.

    او ناراحت شد چون انتظار نمره‌ی B داشت ولی نمره‌ی C گرفت.

    noun countable

    عدد C (صد در سیستم عددی رومی)

    شکل نوشتاری دیگر: c

    The symbol C was used to represent one hundred soldiers.

    نماد C برای نشان دادن صد سرباز به کار می‌رفت.

    He learned that C equals 100 in Roman numerals.

    او یاد گرفت که در اعداد رومی، C برابر با ۱۰۰ است.

    abbreviation

    فیزیک سانتی‌گراد (واحد اندازه‌گیری دما)

    شکل کامل: Celsius

    At 37°C, the human body is at its normal temperature.

    در ۳۷ درجه‌ی سانتی‌گراد، بدن انسان در دمای طبیعی خود قرار دارد.

    Set the oven to 180°C before baking the cake.

    فر را پیش‌از پختن کیک روی ۱۸۰ درجه‌ی سانتی‌گراد تنظیم کن.

    noun

    کامپیوتر زبان برنامه‌نویسی C

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    She wrote her first program in C at university.

    او اولین برنامه‌اش را در دانشگاه با زبان C نوشت.

    Most operating systems are written partly in C.

    بیشتر سیستم‌عامل‌ها تا حدی با زبان C نوشته شده‌اند.

    preposition formal

    (.c) حدود، تقریباً، حوالی (در اشاره به تاریخ یا زمان)

    شکل کامل: circa

    همچنین می‌توان از ca استفاده کرد.

    The ancient city was founded c. 300 BC.

    شهر باستانی در حدود سال ۳۰۰ پیش‌از میلاد تأسیس شده است.

    The document is believed to have been written c. 950 AD.

    گمان می‌رود این سند در حدود سال ۹۵۰ میلادی نوشته شده باشد.

    abbreviation noun countable

    فیزیک کولن (واحد بار الکتریکی)

    شکل کامل: coulomb

    The total charge was calculated to be 3 C.

    کل بار برابر با ۳ کولن محاسبه شد.

    A lightning bolt can carry several coulombs of charge.

    صاعقه می‌تواند چندین کولن بار الکتریکی حمل کند.

    abbreviation

    اقتصاد سِنت (واحد پولی، یک صدمِ دلار یا یورو)

    شکل کامل: cent

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    I only have 75 C left in my wallet.

    فقط ۷۵ سنت در کیف پولم باقی مانده است.

    The price increased by 20 C per liter.

    قیمت هر لیتر ۲۰ سنت افزایش یافت.

    symbol

    شیمی عنصر شیمیایی کربن، عنصر کربن (نماد شیمیایی عنصر Carbon)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    Organic compounds always contain C atoms.

    ترکیبات آلی همیشه شامل اتم‌های کربن هستند.

    The periodic table lists C as element number 6.

    در جدول تناوبی، کربن به‌عنوان عنصر شماره‌ی ۶ فهرست شده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد C

    1. an abundant nonmetallic tetravalent element occurring in three allotropic forms: amorphous carbon and graphite and diamond; occurs in all organic compounds
      Synonyms:
      carbon atomic number 6 ascorbic-acid vitamin-c
    1. noun a unit of electrical charge equal to the amount of charge transferred by a current of 1 ampere in 1 second
      Synonyms:
      coulomb ampere-second
    1. noun A base found in DNA and RNA and derived from pyrimidine; pairs with guanine
      Synonyms:
      cytosine
    1. noun street names for cocaine
      Synonyms:
      coke blow snow nose-candy
    1. noun the speed at which light travels in a vacuum; the constancy and universality of the speed of light is recognized by defining it to be exactly 299,792,458 meters per second
      Synonyms:
      speed of light light-speed
    1. noun ten 10s
      Synonyms:
      hundred 100 century one-c
    1. noun One of the four nucleotides used in building DNA; all four nucleotides have a common phosphate group and a sugar (ribose)
      Synonyms:
      deoxycytidine monophosphate
    1. noun a degree on the centigrade scale of temperature
      Synonyms:
      degree centigrade degree-celsius
    1. adjective being ten more than ninety
      Synonyms:
      100 one hundred hundred

    سوال‌های رایج C

    معنی c به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «C» در زبان فارسی به «حرف سی» ترجمه می‌شود.

    حرف «C» یکی از حروف الفبای انگلیسی است و در زبان‌های مختلف کاربردهای متنوعی دارد. این حرف در انگلیسی چهارمین حرف الفبا محسوب می‌شود و در تلفظ‌ها و واژه‌ها بسته به موقعیت خود می‌تواند صدای /k/ یا /s/ بدهد. برای مثال، در کلمه‌ی cat صدای /k/ و در کلمه‌ی city صدای /s/ ایجاد می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود «C» در آموزش زبان و تلفظ انگلیسی اهمیت ویژه‌ای داشته باشد.

    علاوه بر کاربرد زبانی، «C» در حوزه‌ی علمی و ریاضی نیز کاربردهای گسترده‌ای دارد. در فیزیک، «c» نماد سرعت نور در خلأ است و یکی از ثابت‌های بنیادین جهان محسوب می‌شود. این نماد در معادلات مشهور مانند نظریه‌ی نسبیت اینشتین استفاده می‌شود و به فهم ساختار بنیادی فضا و زمان کمک می‌کند.

    در برنامه‌نویسی، «C» نام یک زبان برنامه‌نویسی قدرتمند و پایه‌ای است که بسیاری از زبان‌های مدرن از جمله C++ و C# بر اساس آن شکل گرفته‌اند. زبان C به دلیل کارایی بالا و امکان کنترل مستقیم روی حافظه، در توسعه‌ی سیستم‌ها، نرم‌افزارهای کاربردی و سخت‌افزارهای مختلف کاربرد گسترده دارد. یادگیری زبان C معمولاً به برنامه‌نویسان کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از مفاهیم پایه‌ای کامپیوتر داشته باشند.

    در موسیقی، «C» به نت موسیقی «دو» اشاره دارد که یکی از نت‌های اصلی گام‌های مختلف است. این نت پایه‌ی بسیاری از آهنگ‌ها و قطعات موسیقی را تشکیل می‌دهد و در تئوری موسیقی نقش کلیدی دارد. نوازندگان با شناخت دقیق نت «C» می‌توانند ملودی‌ها و هارمونی‌ها را بهتر بسازند و درک بهتری از ساختار موسیقی پیدا کنند.

    در زندگی روزمره و آموزش، «C» نمادها و کاربردهای دیگری نیز دارد، مانند درجه‌ی نمره‌بندی در سیستم‌های آموزشی که معمولاً نشان‌دهنده‌ی عملکرد متوسط است. این موضوع نشان می‌دهد که یک حرف ساده می‌تواند معانی و کاربردهای علمی، هنری و اجتماعی گسترده‌ای داشته باشد و بسته به زمینه، تأثیرات مختلفی بر دانش، هنر و فناوری داشته باشد.

    ارجاع به لغت C

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «C» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/c

    لغات نزدیک C

    • - byzantium
    • - bz
    • - C
    • - c battery
    • - c clef
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.