Hundred

ˈhʌndrɪd ˈhʌndrɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hundreds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun A2
صد، عدد صد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a hundred tomans
- یکصد تومان
- God created hundreds of thousands of blessings ...
- صدهزاران کیمیا حق آفرید ...
- the early fifteen-hundreds
- اوایل سده‌ی پانزدهم
- a hundred-toman bill
- اسکناس صدی
- a hundred-year-old man
- مرد صد ساله
- a hundred-year loan
- وام صد ساله
- These apples are sold by the hundred.
- این سیب‌ها را صدتا صدتا می‌فروشند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hundred

  1. noun Ten 10s
    Synonyms: century, ten tens, centenarian, five score, 100, c, one-c
  2. adjective Being ten more than ninety
    Synonyms: centenary, centennial, one hundred, centuplicate, century, 100, hundredth, c

Collocations

ارجاع به لغت hundred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hundred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hundred

لغات نزدیک hundred

پیشنهاد بهبود معانی