آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Disaggregation

ˌdɪsəˌɡrɛˈɡeɪʃən ˌdɪsəˌɡrɛˈɡeɪʃ(ə)n

معنی disaggregation | جمله با disaggregation

noun

تفکیک، جداسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The disaggregation of responsibilities in the company led to increased efficiency.

تفکیک مسئولیت‌ها در شرکت افزایش کارایی را به دنبال داشت.

The disaggregation of data is important for understanding specific trends.

جداسازی داده‌ها برای درک روندهای خاص مهم است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت disaggregation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disaggregation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disaggregation

لغات نزدیک disaggregation

پیشنهاد بهبود معانی