گذشتهی ساده:
escalatedشکل سوم:
escalatedسومشخص مفرد:
escalatesوجه وصفی حال:
escalating(با پله برقی) بالارفتن یا بردن
(جنگ و آتشسوزی و غیره) بالا گرفتن، فزونی یافتن، تشدید کردن، شدید کردن یا شدن، (هرچیز ناخوشایند) زیاد شدن، رسیدن (به مرحلهی بدتر)، از مهار خارج شدن، از دست رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their conflicts escalated and ended up in a destructive war.
اختلافات آنها بالا گرفت و به جنگ ویرانگری منتهی شد.
price escalation
بالا رفتن (یا بالا بردن) قیمتها
By doing so, you escalate the problem!
با این کار مسئله را تشدید میکنی!
the two tribe's hostility escalated into war
کار دشمنی آن دو قبیله به جنگ کشید
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «escalate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/escalate