با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Escalator

ˈeskəleɪt̬ər ˈeskəleɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از moving staircase (or stairway) به‌ جای escalator استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
پله برقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The man lost his balance and stumbled on the escalator.
- مرد تعادل خود را از دست داد و روی پله برقی تلو تلو خورد.
- The child was excited to ride the escalator.
- کودک برای رفتن روی پله برقی هیجان‌زده بود.
noun
مسیر صعودی
- a never-stopping escalator of economic
- صعود بی‌وقفه‌ی اقتصادی
- The escalator in the economy has led to increased job opportunities.
- صعود و ترقی در اقتصاد منجر به افزایش فرصت‌های شغلی شده است.
adjective
تعدیل‌کننده (در دستمزد یا قیمت‌ها)
- The escalator clause in the contract ensured that wages would increase with inflation.
- بند تعدیل‌کننده در قرارداد تضمین می‌کرد که دستمزدها با تورم افزایش می‌یابد.
- an escalator arrangement
- یک قرارداد ‌تعدیل‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد escalator

  1. noun moving staircase
    Synonyms: moving stairway, people mover

ارجاع به لغت escalator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «escalator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/escalator

لغات نزدیک escalator

پیشنهاد بهبود معانی