همچنین میتوان از moving staircase (or stairway) به جای escalator استفاده کرد.
پله برقی
The man lost his balance and stumbled on the escalator.
مرد تعادل خود را از دست داد و روی پله برقی تلو تلو خورد.
The child was excited to ride the escalator.
کودک برای رفتن روی پله برقی هیجانزده بود.
مسیر صعودی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a never-stopping escalator of economic
صعود بیوقفهی اقتصادی
The escalator in the economy has led to increased job opportunities.
صعود و ترقی در اقتصاد منجر به افزایش فرصتهای شغلی شده است.
تعدیلکننده (در دستمزد یا قیمتها)
The escalator clause in the contract ensured that wages would increase with inflation.
بند تعدیلکننده در قرارداد تضمین میکرد که دستمزدها با تورم افزایش مییابد.
an escalator arrangement
یک قرارداد تعدیلکننده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «escalator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/escalator