با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Samba

    ˈsæmbə ˈsæmbə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    سامبا (نوعی رقص برزیلی با منشأ آفریقایی یا موسیقی همین رقص)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The rhythm of samba swept through the streets.
    - ریتم سامبا خیابان‌ها را فراگرفت.
    - The samba troupe captivated the audience.
    - گروه سامبا تماشاگران را مجذوب خود کرد.
    - The sound of the samba filled the air.
    - صدای سامبا فضا را پر کرد.
    verb - intransitive
    رقص سامبا انجام دادن
    - She sambas with such joy and energy.
    - با شادی و انرژی رقص سامبا انجام می‌دهد.
    - Let's samba under the stars tonight.
    - بیایید امشب زیر ستاره‌ها رقص سامبا انجام دهیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد samba

    1. noun Large west African tree having large palmately lobed leaves and axillary cymose panicles of small white flowers and one-winged seeds; yields soft white to pale yellow wood
      Synonyms: obeche, obechi, arere, Triplochiton scleroxcylon

    ارجاع به لغت samba

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «samba» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/samba

    لغات نزدیک samba

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی