فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prom

prɑːm prɒm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The prom was held in the school gymnasium.

مجلس رقص در سالن ورزشی مدرسه برگزار شد.

The prom king and queen were announced at the end of the night.

مجلس رقص پادشاه و ملکه در پایان شب انجام شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prom

  1. noun a formal ball held for a school class toward the end of the academic year
    Synonyms:
    dance ball promenade class dance gala junior prom senior prom

ارجاع به لغت prom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prom

لغات نزدیک prom

پیشنهاد بهبود معانی