با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Prom

prɑːm prɒm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
- The prom was held in the school gymnasium.
- مجلس رقص در سالن ورزشی مدرسه برگزار شد.
- The prom king and queen were announced at the end of the night.
- مجلس رقص پادشاه و ملکه در پایان شب انجام شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prom

  1. noun A formal ball held for a school class toward the end of the academic year
    Synonyms: dance, promenade, ball, gala, class dance, junior prom, senior prom

ارجاع به لغت prom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prom

لغات نزدیک prom

پیشنهاد بهبود معانی