فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Contraceptive

ˌkɑːntrəˈseptɪv ˌkɒntrəˈseptɪv

شکل جمع:

contraceptives

صفت تفضیلی:

more contraceptive

صفت عالی:

most contraceptive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable C2

پزشکی وسیله یا داروی جلوگیری از بارداری، ضدبارداری، ضدحاملگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

contraceptive devices

وسایل جلوگیری از بارداری

Those who don't want to get pregnant should use contraceptive pills.

کسانی که نمی‌خواهند حامله شوند، باید از قرص‌های جلوگیری از بارداری استفاده کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contraceptive

  1. noun birth control method
    Synonyms:
    condom pill rubber safety prophylactic preventative diaphragm foam jelly sponge IUD coil loop ring hormone shield barrier method birth control method planned parenthood rhythm method preventive medicine spermicidal cream vaginal suppository armor

ارجاع به لغت contraceptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contraceptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contraceptive

لغات نزدیک contraceptive

پیشنهاد بهبود معانی