با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Condom

    ˈkɑːn- / / ˈkʌn- ˈkɒndəm
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      condoms

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    condom, کاندوم (وسیله‌ی مانع غلافی‌شکل که در طول رابطه‌ی جنسی برای کاهش احتمال بارداری یا عفونت آمیزشی (STI) از آن استفاده می‌شود و دو نوع مردانه و زنانه دارد)
    کاندوم (وسیله‌ی مانع غلافی‌شکل که در طول رابطه‌ی جنسی برای کاهش احتمال بارداری یا عفونت آمیزشی (STI) از آن استفاده می‌شود و دو نوع مردانه و زنانه دارد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I found an unused condom in my husband's pocket.
    - توی جیب شوهرم یه کاندوم استفاده‌نشده پیدا کردم.
    - I went to the pharmacy to buy a condom.
    - به داروخانه رفتم تا کاندوم بخرم.
    - Using a condom is an effective way to prevent the spread of sexually transmitted infections.
    - استفاده از کاندوم راهی مؤثر به‌منظور جلوگیری از گسترش عفونت‌های مقاربتی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد condom

    1. noun birth control
      Synonyms: contraceptive, French letter, johnny, prophylactic, protection, raincoat, rubber, safe, sheath

    ارجاع به لغت condom

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «condom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/condom

    لغات نزدیک condom

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی