امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protective

prəˈtektɪv prəˈtektɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more protective
  • صفت عالی:

    most protective

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2
محافظ، وابسته به حفظ یا حراست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Workers wear protective glasses.
- کارگران عینک‌های ایمنی می‌زنند.
- a protective mask
- رخپوش ایمنی
- protective custody
- بازداشت محافظتی
- Some animals have protective coloring.
- برخی حیوانات دارای رنگ‌های ایمن‌دار هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protective

  1. adjective guarding, securing
    Synonyms:
    careful conservational conservative covering custodial defensive emergency guardian insulating jealous possessive preservative protecting safeguarding sheltering shielding vigilant warm watchful
    Antonyms:
    attacking harmful hurtful injurious threatening

لغات هم‌خانواده protective

ارجاع به لغت protective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protective

لغات نزدیک protective

پیشنهاد بهبود معانی