(در برابر خطر و آسیب احتمالی) بهطور پیشگیرانه، بهمنظور حفاظت، بهمنظور محافظت، با هدف حمایت، بهمنظور جلوگیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She held her hands protectively over her eyes.
دستهایش را بهمنظور حفاظت روی چشمهایش نگه داشت.
The woman and her three small daughters circled us protectively.
آن زن و سه دختر کوچکش بهمنظور محافظت دور ما حلقه زدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «protectively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protectively