فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Breastwork

ˈbrestwɜːrk ˈbrestwɜːk

معنی

noun

استحکام یا سنگر موقتی، نرده‌بندی عرشه جلو کشتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breastwork

  1. noun fortification consisting of a low wall
    Synonyms:
    parapet
  1. noun a temporary, quickly constructed fortification, usually breast-high.
    Synonyms:
    bulwark

ارجاع به لغت breastwork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breastwork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breastwork

لغات نزدیک breastwork

پیشنهاد بهبود معانی