با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Familial

fəˈmɪliəl fəˈmɪliəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • فامیلی، قومی، مربوط به خانواده، خویشاوندی، خودمانی، خانوادگی
    • - Our familial backgrounds were very different.
    • - زمینه‌ی خانوادگی ما بسیار متفاوت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد familial

  1. adjective Of or relating to the family or household
    Synonyms: domestic, family, home, genetic, homely, hereditary, household, inherited, transmitted, transmissible

لغات هم‌خانواده familial

ارجاع به لغت familial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «familial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/familial

لغات نزدیک familial

پیشنهاد بهبود معانی