آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Transmissible

trænsˈmɪsəbəl trænzˈmɪsəbl

معنی transmissible

adjective

فرافرستادنی، فرستادنی، انتقال‌پذیر، قابل سرایت، مسری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد transmissible

  1. adjective inherited or inheritable by established rules (usually legal rules) of descent
  1. adjective (of disease) capable of being transmitted by infection

ارجاع به لغت transmissible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transmissible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transmissible

لغات نزدیک transmissible

پیشنهاد بهبود معانی