فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Transmigratory

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فراکوچ‌کننده، مهاجرتی، مربوط به تناسخ، تناسخی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transmigratory

  1. adjective moving from one habitat to another on a seasonal basis
    Synonyms:
    migratory migrant migrational

ارجاع به لغت transmigratory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transmigratory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transmigratory

لغات نزدیک transmigratory

پیشنهاد بهبود معانی