۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Familiarly

fəˈmɪlijɚli fəˈmɪliəli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور غیررسمی، به‌صورت خودمانی، به‌طور عامیانه، به‌طور دوستانه

This group of bacteria (Streptococcus), familiarly known as strep, causes a multitude of diseases.

این گروه از باکتری‌ها (استرپتوکوک) که به‌طور غیررسمی با نام استرپ شناخته می‌شوند، باعث بروز بیماری‌های زیادی می‌شوند.

She turns to greet him familiarly.

برمی‌گرده تا به‌طور دوستانه و غیررسمی باهاش خوش‌وبش کنه.

adverb

به‌طور شناخته‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the elephant's nose or, more familiarly, trunk

بینی فیل یا به‌طور شناخته‌شده‌تر، خرطوم فیل

Mr. Burnett, or as he was more familiarly styled, “Pete,” was called upon for a speech.

آقای برنت یا به‌صورت شناخته‌شده‌تر «پته»، برای ایراد سخنرانی فراخوانده شد.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده familiarly

  • adverb
    familiarly

ارجاع به لغت familiarly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «familiarly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/familiarly

لغات نزدیک familiarly

پیشنهاد بهبود معانی