آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Responsiveness

rɪˈspɑːnsɪvnəs rɪˈspɒnsɪvnəs

معنی responsiveness | جمله با responsiveness

noun uncountable

واکنش‌دهی، پاسخ‌گویی، پاسخ‌دهی

a lack of responsiveness to client needs

عدم پاسخ‌گویی به نیازهای مشتری

She shows little responsiveness to the external world.

او نسبت به دنیای بیرونی، واکنش‌دهی کمی انجام می‌دهد. (= او نسبت به دنیای بیرونی، واکنش کمی از خود نشان می‌دهد.)

noun uncountable

(به کسی/چیزی) علاقه‌مندی، علاقه‌مند بودن، اشتیاق، مشتاق بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

His letters express his profound responsiveness to nature and beauty.

نامه‌های او بیانگر علاقه‌مندی بسیار محسوس او به طبیعت و زیبایی است.

I admire your responsiveness to the modern art.

من اشتیاق و علاقه‌مندی شما به هنر مدرن را تحسین می‌کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد responsiveness

  1. noun ready acceptance of often new suggestions, ideas, influences, or opinions
    Synonyms:
    openness receptiveness receptivity open-mindedness reactivity
    Antonyms:
    unresponsiveness

لغات هم‌خانواده responsiveness

سوال‌های رایج responsiveness

معنی responsiveness به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی responsiveness در زبان انگلیسی به معنای «پاسخ‌دهی»، «پاسخ‌گویی» یا «واکنش‌پذیری» ترجمه می‌شود.

این واژه معمولاً برای توصیف توانایی یا آمادگی فرد، سازمان یا سیستم برای پاسخگویی به نیازها، شرایط یا تغییرات محیطی به کار می‌رود. Responsiveness نشان‌دهنده‌ی سرعت، دقت و انعطاف در واکنش به مسائل و درخواست‌هاست و اغلب معیار مهمی در ارزیابی کارایی و کیفیت عملکرد محسوب می‌شود.

در محیط‌های کاری و سازمانی، responsiveness یکی از ویژگی‌های کلیدی است که نشان می‌دهد یک سازمان چقدر توانایی دارد به نیازهای مشتریان، همکاران یا تغییرات بازار پاسخ دهد. برای مثال، یک شرکت با خدمات مشتری سریع و مؤثر، highly responsive تلقی می‌شود. این ویژگی به ایجاد اعتماد، رضایت مشتری و افزایش بهره‌وری کمک می‌کند.

در فناوری و مهندسی، responsiveness می‌تواند به سرعت و دقت واکنش سیستم‌ها یا دستگاه‌ها نسبت به ورودی‌ها اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، یک وب‌سایت یا اپلیکیشن responsive باید سریع به درخواست کاربر واکنش نشان دهد و تجربه‌ی کاربری روان و بدون تأخیر ارائه کند. در طراحی نرم‌افزار و سیستم‌های هوشمند، پاسخ‌دهی سریع یکی از شاخص‌های کیفیت و رضایت کاربران است.

در روابط بین‌فردی و اجتماعی، واژه‌ی responsiveness به توانایی فرد در توجه به دیگران و واکنش مناسب به احساسات، نیازها یا درخواست‌های آن‌ها اشاره دارد. فردی که در گفتگوها، ارتباطات یا کمک به دیگران سریع و مؤثر پاسخ می‌دهد، responsive یا پاسخگو شناخته می‌شود. این ویژگی در تقویت روابط انسانی، اعتمادسازی و همدلی نقش مهمی دارد.

responsiveness مفهومی کلیدی است که نشان‌دهنده آمادگی، انعطاف و سرعت واکنش در برابر شرایط، نیازها یا تغییرات است. این واژه یادآور اهمیت توجه به زمان، دقت در پاسخ‌دهی و هماهنگی با محیط یا افراد است و چه در حوزه‌ی فناوری، چه در سازمان‌ها و روابط انسانی، نقشی حیاتی در موفقیت و کارایی ایفا می‌کند.

ارجاع به لغت responsiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «responsiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/responsiveness

لغات نزدیک responsiveness

پیشنهاد بهبود معانی