کیفر، مجازات، تلافی، کیفری، مجازاتی، سزا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They were not given just retribution for their services.
برای خدماتشان به آنها منصفانه پاداش ندادند.
the day of retribution
روز دادرسی (قیامت)
the retribution awaiting murderers
کیفری که در انتظار آدمکشان است
divine retribution in the form of storm and floods
تنبیه الهی به صورت توفان و سیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retribution» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retribution