فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Retaliatory

rɪˈtæliətɔːri rɪˈtæliətri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

انتقام‌جویانه، تلافی‌جویانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The retaliatory measures were taken to ensure justice was served.

تدابیر انتقام‌جویانه برای اطمینان از اجرای عدالت اتخاذ شد.

The employee was fired for his retaliatory behavior towards his colleagues.

کارمند به خاطر رفتار تلافی‌جویانه با همکارانش اخراج شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retaliatory

  1. adjective of or relating to or having the nature of retribution
    Synonyms:
    retributive retributory relative vindicatory

ارجاع به لغت retaliatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retaliatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retaliatory

لغات نزدیک retaliatory

پیشنهاد بهبود معانی