انتقامجویانه، تلافیجویانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The retaliatory measures were taken to ensure justice was served.
تدابیر انتقامجویانه برای اطمینان از اجرای عدالت اتخاذ شد.
The employee was fired for his retaliatory behavior towards his colleagues.
کارمند به خاطر رفتار تلافیجویانه با همکارانش اخراج شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retaliatory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retaliatory