Neutralization

ˌnuːtrələˈzeɪʃn̩ ˌnjuːtrəlaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خنثی سازی، بیطرف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neutralization

  1. noun Action intended to keep a country politically neutral or exclude it from a possible war
    Synonyms: neutralisation
  2. noun Action intended to nullify the effects of some previous action
    Synonyms: neutralisation, neutralization reaction, counteraction, neutralisation reaction

لغات هم‌خانواده neutralization

ارجاع به لغت neutralization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neutralization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neutralization

لغات نزدیک neutralization

پیشنهاد بهبود معانی