معنی slip on به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

sˈlɪpˈɑːn ˈslɪpɒn

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): slip-on

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable

پوشاک کفش بدون بند، کفش راحت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- She grabbed her favorite slip-ons before heading out the door.

- او قبل‌از اینکه از در خارج شود، کفش‌های بدون بند مورد علاقه‌اش را برداشت.

- The store had a huge sale on summer slip-ons.

- این فروشگاه فروش بسیار زیادی را در کفش‌های راحت تابستانی داشت.

phrasal verb

(آسان و سریع) پوشیدن

- I always slip on my shoes before going for a jog.

- همیشه قبل‌از رفتن برای دویدن، کفش‌هایم را می‌پوشم.

- It's chilly outside, so don't forget to slip on your jacket.

- بیرون هوا سرد است؛ پس فراموش نکنید که ژاکت خود را بپوشید.

noun countable

پوشاک لباس گشاد، لباس راحتی

- I love wearing my slip-ons during the summer, they're so comfortable.

- من عاشق پوشیدن لباس‌های گشادم در تابستان هستم؛ آن‌ها بسیار راحت هستند.

- I accidentally left my slip-ons at the gym yesterday, and now I can't find them.

- دیروز سهواً لباس‌های راحتی‌ام را در باشگاه جا گذاشتم و حالا نمی‌توانم آن‌ها را پیدا کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت slip on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «slip on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slip-on-2

لغات نزدیک slip on

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک