آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Wait On

ˈweɪtˈɑːn weɪtɒn

گذشته‌ی ساده:

waited on

شکل سوم:

waited on

سوم‌شخص مفرد:

waits on

وجه وصفی حال:

waiting on

توضیحات:

این لغت به شکل wait upon نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری wait on رایج است.

معنی wait on | جمله با wait on

phrasal verb

انگلیسی آمریکایی پیشخدمتی کردن، پذیرایی کردن، سرویس دادن، خدمت کردن (در رستوران یا کافه)

At the restaurant, three servers were busy waiting on a large group of tourists.

در رستوران سه پیشخدمت مشغول پذیرایی از گروه بزرگی از گردشگران بودند.

She waited on tables at a small café while studying at university.

او هنگام تحصیل در دانشگاه، در کافه‌ای کوچک پیشخدمتی می‌کرد.

phrasal verb

نوکری کردن برای کسی، همه‌کاره‌ی کسی بودن، در خدمت کامل بودن، صفرتاصد کارهای کسی را انجام دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She treated her guest like royalty and waited on her hand and foot.

او با مهمانش مثل ملکه رفتار کرد و برایش در خدمت کامل بود.

He loves his grandmother so much that he waits on her hand and foot.

او مادربزرگش را آن‌قدر دوست دارد که برایش هر کاری می‌کند.

phrasal verb formal

منتظر بودن، چشم‌به‌راه بودن، صبر کردن، معطل ماندن (برای نتیجه‌ی چیزی قبل‌از تصمیم‌گیری)

The lawyers are waiting on the judge’s ruling before proceeding further.

وکلا، قبل‌از ادامه‌ی کار، منتظر حکم قاضی هستند.

We can’t make any travel plans yet; we’re still waiting on his visa approval.

ما فعلاًً نمی‌توانیم برنامه‌ی سفر بچینیم؛ هنوز منتظر تأیید ویزای او هستیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wait on

  1. verb serve

ارجاع به لغت wait on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wait on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wait-on

لغات نزدیک wait on

پیشنهاد بهبود معانی