همچنین به این شکل نیز نوشته میشود: prentice'
قدیمی شاگرد، کارآموز
The prentice was eager to learn the craft of blacksmithing from his master.
این شاگرد مشتاق بود که هنر آهنگری را از استادش بیاموزد.
The 'prentice was excited to start his new job and learn new skills.
این کارآموز از شروع کار جدید و یادگیری مهارتهای جدید هیجانزده بود.
قدیمی شاگردی کردن، کارآموزی کردن، به شاگردی پذیرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The ambitious young man sought to 'prentice under a successful entrepreneur to learn the ropes of business.
این جوان جاهطلب در پی کارآموزی کردن زیر نظر یک کارآفرین موفق بود تا اصول و رویههای کسبوکار را یاد بگیرد.
The experienced blacksmith agreed to 'prentice his nephew in the art of metalworking.
این آهنگر باتجربه پذیرفت که برادرزادهاش را در هنر فلزکاری تعلیم دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prentice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prentice