فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unformed

ənˈfɔːrmd ʌnˈfɔːmd

صفت تفضیلی:

more unformed

صفت عالی:

most unformed

معنی

adjective

بدون شکل منظم هندسی، بدون سازمان، تشکیل‌نشده، ناساخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unformed

  1. adjective having no distinct shape
    Synonyms:
    shapeless formless unshaped amorphous incomplete not formed inchoate
    Antonyms:
    formed

ارجاع به لغت unformed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unformed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unformed

لغات نزدیک unformed

پیشنهاد بهبود معانی