امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Shapeless

    ˈʃeɪpləs ˈʃeɪpləs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more shapeless

    • صفت عالی:

      most shapeless

    معنی

    adjective
    بی‌ریخت، بی‌شکل، فاقد شکل معین، بدشکل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد shapeless

    1. adjective formless
      Synonyms:
      amorphous vague indefinite irregular unformed shapeless nebulous indeterminate abnormal anomalous ill-formed misshapen deformed embryonic inchoate unstructured unsymmetrical asymmetrical without form without character disfigured mutilated amorphic baggy ungraceful unmade invisible indistinct
      Antonyms:
      symmetrical shapely proportioned formed

    لغات هم‌خانواده shapeless

    • verb - transitive
      shape

    ارجاع به لغت shapeless

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shapeless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shapeless

    لغات نزدیک shapeless

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی