امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Misshapen

ˌmɪsˈʃeɪpən / / mɪˈʃeɪ- ˌmɪsˈʃeɪpən / / mɪˈʃeɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بدشکل،ناقص‌الخلقه،کج‌آفریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the misshapen limbs of that leper
- اندام‌های از شکل‌افتاده‌ی آن جذامی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misshapen

  1. adjective deformed
    Synonyms:
    askew awry bent blemished bowed buckled contorted crooked curved damaged disfigured disjointed distorted grotesque ill-made irregular malformed mangled marred out of shape twisted ugly unshapely warped

لغات هم‌خانواده misshapen

  • verb - transitive
    shape

ارجاع به لغت misshapen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misshapen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misshapen

لغات نزدیک misshapen

پیشنهاد بهبود معانی