Scrappy

ˈskræpi ˈskræpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پاره‌پاره، تکه‌تکه، ستیزه‌جو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- scrappy memories
- خاطرات مغشوش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrappy

  1. adjective Given to arguing
    Synonyms: argumentative, combative, contentious, disputatious, eristic, litigious, polemic, polemical, quarrelsome
  2. adjective Having or showing an eagerness to fight
    Synonyms: bellicose, belligerent, combative, contentious, hostile, militant, pugnacious, quarrelsome, truculent, warlike
  3. adjective Quarrelsome; contentious.
    Synonyms: argumentative

ارجاع به لغت scrappy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrappy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scrappy

لغات نزدیک scrappy

پیشنهاد بهبود معانی