فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Contentious

kənˈtenʃəs kənˈtenʃəs

صفت تفضیلی:

more contentious

صفت عالی:

most contentious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ستیزه‌جو، دعوایی، متنازع‌فیه، ستیزگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The contentiousness of two of the guests ruined the party.

ستیزگرایی دو نفر از مدعوین مهمانی را به هم زد.

He has a contentious nature.

او ذاتی اهل دعوا و مرافعه است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a contentious topic

موضوع بحث‌انگیز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contentious

  1. adjective quarrelsome
    Synonyms:
    argumentative disagreeable antagonistic combative belligerent testy querulous petulant perverse factious

ارجاع به لغت contentious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contentious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contentious

لغات نزدیک contentious

پیشنهاد بهبود معانی