امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quarrelsome

ˈkwɔː- / / ˈkwɑː- ˈkwɒrəlsm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more quarrelsome
  • صفت عالی:

    most quarrelsome

معنی

adjective
ستیزه‌جو، جنگار، ستیزگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quarrelsome

  1. adjective being disagreeable
    Synonyms:
    argumentative bad-tempered bellicose belligerent brawling cantankerous cat-and-dog choleric churlish combative contentious crabby cross disputatious dissentious excitable fiery fractious gladiatorial hasty have chip on shoulder hotheaded huffy impassioned irascible irritable litigious ornery passionate peevish pettish petulant pugnacious querulous ructious snappy tempestuous thin-skinned touchy truculent turbulent unruly violent war
    Antonyms:
    agreeable forgiving friendly good-natured happy patient

ارجاع به لغت quarrelsome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quarrelsome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quarrelsome

لغات نزدیک quarrelsome

پیشنهاد بهبود معانی