شکل جمع:
quarriesلاشه شکار، شکار، صید، توده انباشته، شیشه الماسی چهارگوش، آشکار کردن، معدن سنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Finally the police captured their quarry.
بالأخره پاسبانها شخصی را که در تعقیبش بودند دستگیر کردند.
Marble is quarried in several parts of Iran.
در چندین جای ایران مرمر استخراج میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quarry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quarry