امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thin-skinned

ˈθɪnskɪnd ˈθɪnskɪnd ˈθɪnskɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نازک‌نارنجی، زودرنج، حساس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My friend is very thin-skinned, so I have to be careful with my words around her.
- دوست من خیلی نازک‌نارنجی است؛ بنابراین باید در کنار او مراقب صحبت‌هایم باشم.
- My boss is thin-skinned and can become upset over minor issues.
- رئیسم زودرنج دارد و ممکن است به خاطر مسائل جزئی ناراحت شود.
adjective
دارای پوست نازک، نازک‌پوست
- The thin-skinned fruit was easily bruised when it fell from the tree.
- میوه‌ی نازک‌پوست وقتی از درخت افتاد، به‌راحتی آبگز شد.
- The thin-skinned animal had to be kept out of direct sunlight to avoid sunburn.
- این حیوان که پوست نازکی دارد، برای جلوگیری از آفتاب‌سوختگی باید از نور مستقیم خورشید دور نگه داشته شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thin-skinned

  1. adjective easily hurt
    Synonyms:
    delicate easily hurt easily offended hypersensitive oversensitive sensitive soft touchy ultrasensitive vulnerable

ارجاع به لغت thin-skinned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thin-skinned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thin-skinned

لغات نزدیک thin-skinned

پیشنهاد بهبود معانی